نویسنده قرآن هم مرتد شد

عبدالله بن سعد بن ابی سرح چه کسی بود ؟
چرا محمد بعد از فتح مکه دستور داد تا عبدالله بن سعد بن ابی سرح را بکشند ؟
عبالله بن سغد ابن ابی سرح یکی از اولین نویسندگان قرآن در زمان محمد بود و همیشه نزد محمد بود و هر موقع که (به اصطلاح)
وحی بر محمد نازل میشد محمد به او میگفت واو هم مینوشت .
ولی از آنجایی که عبالله بن سعد فردی باهوش بود  گاهی اوقات به محمد پیشنهاد میکرد که لغات دیگری را جایگزین کلمات محمد کند تا جملات زیباتر و شیواتر شوند و محمد هم قبول میکرد و از اینجا بود که عبدالله فهمید که این سخنانی که محمد میگوید وحی نیست و محمد پیامبر نیست و بدین سان او مرتد شد واین مطالب را با همه در میان گذاشته و قرآن ومحمد را زیر سعال برد که چگونه میتوان وحی را دستکاری کرد و به خورد مردم داد . به همین دلیل محمد به محض فثح مکه ، چون از ناحیه عبدالله خطر احساس میکرد دستور قتلس را صادر کرد .
*   *   *   *   *
سید علیه السلام، امیران لشکر را بفرموده بود: (که جنگ نکنند الا با کسی که جنگ کند، گفت: اگر جنگ کنند شما نیز جنگ کنید. و فرموده بود که جماعتی از قریش را) بتعیین، که اگر ایشان دریابند زینهارندهند و ایشان را بقتل آورند، و اگرچه ایشان تقدیراً در میان استار (پرده های) کعبه گریخته باشند یا دست در حلقه کعبه زده باشند، و این قوم جماعتی بودند که هریکی گناهی داشتند و گناهی بزرگ کرده بودند، یکی از این افراد عبدالله ابن سعد، برادر امر ان لبی بود. و سید علیه السلام بغایت رنجیده بود. و از جمله ایشان یکی آن بود که دبیری پیغمبر، علیه السلام کردی و وحی نبشتی، و بعد از آن مرتد شد و از مدینه بگریخت و به مکه آمد پیش قریش، و این شخص در قبیله بنی امیه بود، و چون او را طلب کردند، بگریخت و پناه به امیر المومنین عثمان برد، و عثمان رضی الله عنه، او را پنهان کرد تا چند روز بر آمد و مردم همه آرمیده شدند، بعد از آن او را بگرفت و در پیش پیغمبر، علیه السلام آورد از بهر او شفاعت کرد. و سید علیه السلام، ساعتی خاموش شد و بعد از آن او را به عثمان بخشید. و چون عثمان رفته بود، (پیغامبر اصحاب را گفت: چرا چون من خاموش شده بودم او را نکشتید؟ گفتند: یا رسول الله، ما ندانستیم، اشارتی میبایست کردن) سید علیه السلام گفت:
ان النبی لا یقتل باالاشاره.
گفت: پیغمبر خدای کس را به اشارت نکشد. و بعد از آن  این مرد بیامد و مسلمان شد، و در عهد خلاقت عمر رضی الله عنه،  او را عمل دادند (فرمانروایی جایی را به او دادند) و همچنن در عهد خلافت عثمان رضی الله عنه، او را عمل دادند. و این شخص از قبیله بنی عامر بود و او را عبدالله بن سعد گفتندی.
از کتاب سیرت رسول الله ترجمه انگلیسی نوشته آلفرد گیلوم  (A Guillaume) برگ 880 و ترجمه فارسی با تصحیح ابوالقاسم پاینده پوشینه دوم برگ.
*   *   *   *   *

يكي از كساني كه دستور قتل او بعد از فتح مكه در هر حالتي صادر شده بود عبدالله ابن سعد ابن ابي سرح كه كاتب وحي بود و مرتد شد و به آنها گفت من هر گاه كه آيات را مي نوشتم آنها را تغيير مي دادم وي برادر رضاعي عثمان بود و به او پناه برد و عثمان او را نزد پيامبر آورد و برايش امان خواست.

پيامبر كه خشمگين بود در پاسخ عثمان ساكت ماند و سكوتش طولاني شد و سپس گفت بسيار خوب . عثمان و عبدالله ابن سعد رفتند پيغمبر گفت : ساكت ماندم تا يكي از شما برخيزد و گردنش را بزند مردي از انصار گفت به من اشارت مي كردي و پيامبر گفت رسول خدا به كسي اشارت نمي كند براي كشتن.

دکتر علی شریعتی اسلامشناسی برگ 298